امام حسین(علیه السلام) مى فرماید:
(أَیُّها الناسُ! إنّ اللهَ جلَّ ذِکرُه ما خَلَق العبادَ إلاّ لِیَعرِفُوه، فَإذا عَرِفُوهُ عَبَدُوهُ فاذا عبدوه إسْتَغنَوا بعِبادتِه عَن عِبادةِ ما سواه);
اى مردم! خداوند بزرگ، بندگانش را نیافرید جز براى این که او را بشناسند و پس از شناختن، او را پرستش نمایند و آنگاه که او را عبادت کنند از بندگى غیر او آزاد شوند.
امام زین العابدین، علیه السلام، می فرماید:
فتنه هایی چون امواج تاریک شب بر آنها هجوم می آورد که کسی از آنها رهایی نمی یابد، بجز افرادی که خداوند از آنها پیمان گرفته است، آنها شعله های هدایت و سرچشمه های دانش و فضیلت هستند، که خداوند آنها را از هر فتنه تاریک نجات می دهد ...
پروانه ها وقتی که میسوختن
تقدیرت دوختن به تقدیرم
هر وقت دلت میگیره میسوزم
هر وقت دلت میسوزه میمیرم
من این ودیعه به دست زمانه میسپرم
زمانه زرگر و نقاد هوشیاری بود
سیاه کرد مس و روی را به کورهٔ وقتنگاه داشت، به هرجا زر عیاری بود
نکته مهم این است که هرگز دست از پرسش نکشیم. کنجکاوی همیشه موجب شور و هیجان است. انسان هنگامی که به رازهای ابدیت ُزندگی و ساختار شگفت انگیز واقعیت می اندیشدُ بی اختیار دچار هراس و حیرت می شود. کافی است که انسان بکوشد تا هر روزُ اندکی از این اسرار را دریابد. هرگز کنجکاوی مقدس را از دست ندهید.
حرفهای ما هوز ناتمام
تا نگاه میکنی:
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظهی عزیمت تو ناگزیر میشود
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
چقدر زود
دیر میشود!
شعر
فضایی سور رئال است،
مثل اینکه تو الآن بیایی
و ناگهان مرا در آغوش بگیری
آنقدر محکم که
نوک مدادم روی این کاغذ بشکند
مثل اینکه دست تو دستان مرا نوازش کنند
و دستان خجالتی من
عملای کلماط را فراموش کنند!